۱۳۹۲ بهمن ۱۶, چهارشنبه

بابا دارم داد می زنم !


تصور کن ! تصور کن کنده شده باشی و کنده بودن و کنده موندن رو بلد نباشی ، اما بدونی اجباری که نهفته است پشت همین کنده بودن صوابی داره که لزومش از پیش تر ها ثبت بوده و خب ، کنده دووم بیاری و بالاخره سم تلخ این اجبار یک روز از همه ی وجودت بره بیرون !
حالا چی ؟ به نظر صدات خیلی ضعیفه برای شنیده شدن ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر